چند روز پیش به دلیل مأموریت کاری مجبور شدم به شهر دیگری سفر کنم. یکی از دوستانی هم که پیشترها در ایران میشناختم و تازگیها ازدواج کرده بود ساکن آن شهر بود. و از من دعوت کرد که به جای هتل در خانهی آنها بمانم. برنامه گذاشته بودیم که تعطیلات آخر هفته را هم بمانم که بتوانیم در شهر گشتی بزنیم. ولی متأسفانه موفق نشدیم. اتفاقی افتاد و دوستم به ناچار یکشنبه صبح به وین پرواز کرد. ولی از من خواهش کرد که برنامهام را به هم نزنم. گفت که میتوانم خانهشان بمانم و یکشنبه با شوهرش شهر را ببینم. بر اساس صحبتهای قبلیاش میدانستم زیاد پیش میآید که شوهرش را تنها بگذارد و به شوهرش اعتماد کامل دارد.
من بیش از آن به آموختن علاقهمندم که نخواهم اندک چیزهایی را که میدانم به نوشته در نیاورم. ~ رنه دکارت، نامهها
۲۸ آذر ۱۳۹۱
وه، که چه ضد و نقيضند اين گلها!
چند روز پیش به دلیل مأموریت کاری مجبور شدم به شهر دیگری سفر کنم. یکی از دوستانی هم که پیشترها در ایران میشناختم و تازگیها ازدواج کرده بود ساکن آن شهر بود. و از من دعوت کرد که به جای هتل در خانهی آنها بمانم. برنامه گذاشته بودیم که تعطیلات آخر هفته را هم بمانم که بتوانیم در شهر گشتی بزنیم. ولی متأسفانه موفق نشدیم. اتفاقی افتاد و دوستم به ناچار یکشنبه صبح به وین پرواز کرد. ولی از من خواهش کرد که برنامهام را به هم نزنم. گفت که میتوانم خانهشان بمانم و یکشنبه با شوهرش شهر را ببینم. بر اساس صحبتهای قبلیاش میدانستم زیاد پیش میآید که شوهرش را تنها بگذارد و به شوهرش اعتماد کامل دارد.
اشتراک در:
پستها (Atom)